ضعف، نقطه ضعف، صعف اخلاقی، تیغه شمشیر سایر معانی: نقطه ی ضعف (در شخصیت و غیره)، کاستی کوچک، عیب جزئی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چین دار، مجعد، فرفری، حاشیه دار، فردار سایر معانی: رجوع شود به: frizzly
(خودمانی) 1- خل، دیوانه 2- غیر عادی، عجیب و غریب
انحراف، بدراهی، انحراف جنسی یا اخلاقی سایر معانی: انحراف جنسی، کژراهی جنسی، گمراهی، ضلالت، تباهی (روحی و فکری)، نابهنجاری، تحریف، واتگشت [بهداشت] کژراهی جنسی
منحرف، منحرف شده سایر معانی: (به ویژه از نظر جنسی) کژراه، تحریف شده، دژ کاربرده، واتگشت شده، گمراه، دچار ضلالت، نامعقول
جای موج برشن ساحل، اثر آب لرز، خیزاب نشان، شیارسطح چوب [معدن] اثر شکنجی (زمین شناسی ساختمانی)
بخش کوتاهی از خط که براثر عواملی مانند تغییر درجۀ حرارت و نیروی محوری کاملا از راستای خود خارج شده است [حملونقل ریلی]
واژههای مصوب فرهنگستان
ناپایداری پدیدآمده در پلاسما که در آن گاز یونیده و میدان مغناطیسی محصورکننده هر دو ناپایدار میشوند و چینوشکنی با دامنۀ فزاینده به وجود میآید [فیزیک] ...