perverted
معنی
منحرف، منحرف شده
سایر معانی: (به ویژه از نظر جنسی) کژراه، تحریف شده، دژ کاربرده، واتگشت شده، گمراه، دچار ضلالت، نامعقول
سایر معانی: (به ویژه از نظر جنسی) کژراه، تحریف شده، دژ کاربرده، واتگشت شده، گمراه، دچار ضلالت، نامعقول
دیکشنری
منحرف شده
صفت
deviant, deviated, perverted, perverse, deviating, lostمنحرف
perverted, hell-bentمنحرف شده
ترجمه آنلاین
منحرف شده
مترادف
abandoned ، aberrant ، abnormal ، abused ، contorted ، corrupt ، corrupted ، debased ، debauched ، defiled ، depraved ، deviant ، deviating ، distorted ، foreign ، grotesque ، impaired ، kinky ، misguided ، misused ، monstrous ، outraged ، polluted ، queer ، sick ، tainted ، twisted ، unhealthy ، unnatural ، vicious ، vitiate ، vitiated ، warped ، wicked