[فوتبال] پاسی که موقعیت خطرناک ایجاد کند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شبحام، سبحام، سرمای محصول کش
ماهواره ی کشنده (که برای نابود کردن ماهواره های دشمن درست شده است)
[برق و الکترونیک] مدار قطع رنگ مداری در گیرنده تلویزیون رنگی که هنگام دریافت برنامه های سیاه و سفید ترانزیستورها یا لامپهای تقویت رنگ نمایی را در ناحیه قطع بایاس می کند.
تپانچه ویژه برای بی زجرکشتن جانوران، تپانچه راحت کشی
(قدیمی - خودمانی) مرد محبوب زنان، مرد خوش قیافه و گیرا، خانم قرزن، مردیکه زنها را باسانی شیفته خود می سازد
داروی مسکن سایر معانی: (دارو) درد کش، مسکن (رجوع شود به: analgesic)، داروی درد کش
وقت کش، وقت تلفکن سایر معانی: وقت تلف کن، وقت کش [نساجی] وقت گذران - وقت تلف کن
زنبور، زنبورعسل، مگس انگبین سایر معانی: (جانورشناسی) زنبور، منگ (از ابر تیره ی apoidea که نیش زن و چهارباله و گروه زی اند و برخی از آنها عسل می دهند)، (امریکا) گردهمایی مردم برای همکاری یا م ...
رقابتی، قابل رقابت، مسابقهای سایر معانی: (شخص) اهل رقابت، هماوردگر، کوشش گرای، هماوردی، (کالا و قیمت و غیره) مقرون به صرفه، ارزان، رقابت آمیز، سبقت جو [حسابداری] قابل رقابت [فوتبال] رقابتی ...
علف کش سایر معانی: (هر ماده ی شیمیایی برای کشتن علف هرزه) گیاکش، عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود [شیمی] (هر ماده ى شیمیایی براى کشتن علف هرزه ) گیاکش، علف کش [بهداشت] آفت ...
آدمکش مزدور، آدم کش حرفه ای