competitive
/kəmˈpetətɪv/

معنی

رقابتی، قابل رقابت، مسابقهای
سایر معانی: (شخص) اهل رقابت، هماوردگر، کوشش گرای، هماوردی، (کالا و قیمت و غیره) مقرون به صرفه، ارزان، رقابت آمیز، سبقت جو
[حسابداری] قابل رقابت
[فوتبال] رقابتی

دیکشنری

رقابتی
صفت
competitiveرقابتی
competitiveقابل رقابت
contesting, competitiveمسابقهای

ترجمه آنلاین

رقابتی

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.