[نفت] گسل سنگ کلید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عنوان ایالت پنسیلوانیا (امریکا)
سنگ قبر، سنگ زاویه، سنگ مزار، سنگ روی گور، سنگ بنیاد سایر معانی: سنگ قبر (که معمولا به طور عمود در سرگاه قبر کار گذاشته می شود)، سنگ روی گور که راست وامیدارند، سنگ پی، سنگ روی گور که راست وا ...
راهنما، مفتاح، نطق اصلی کردن سایر معانی: مطلب اصلی، موضوع عمده، لب مطلب، پژنگ باره، پژنگه، زمینه ی اصلی چیزی بودن، پژنگه بودن، جستار عمده بودن، (موسیقی) نت پایه، معرف مایه، مایه نما ...
(بیس بال) بیس دوم، مخفف: (بیـس بـال)
چَفتهای، معمولا تخت یا کمخیز، که در وسط تاجمهره دارد [معماری و شهرسازی]
واژههای مصوب فرهنگستان