معنی

راهنما، مفتاح، نطق اصلی کردن
سایر معانی: مطلب اصلی، موضوع عمده، لب مطلب، پژنگ باره، پژنگه، زمینه ی اصلی چیزی بودن، پژنگه بودن، جستار عمده بودن، (موسیقی) نت پایه، معرف مایه، مایه نما

دیکشنری

کلیدی
اسم
key, keynote, passkey, keyword, openerمفتاح
guide, guidance, guideline, leader, advisor, keynoteراهنما
فعل
keynoteنطق اصلی کردن

ترجمه آنلاین

سخنرانی کلیدی

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.