سوپ کلم، کلم پیچ سایر معانی: (گیاه شناسی) کلم برگ (brassica aleracea از گونه ی acephala و از خانواده ی crucifer - با کلم پیچ فرق دارد چون برگ های آن پراکنده اند و کله تشکیل نمی دهند)، (اسکات ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوله شکل نما، لوله اشکال نما سایر معانی: (هرچیزی که شکل و رنگ آن زود تغییر می کند) دگرگون گر، متغیر، لوله ی شکل نما، (نوعی) شهر فرنگ، زیبانما، خوش نقش نما، تغییر پذیربودن
سالنامه، سالنما، تقویم، گاه نما، صورت، فهرست
[نساجی] خاصیت قلیایی
داراى خاصیت قلیایى
[نساجی] لیف مصنوعی انکالین ( پلی اتیلن ترفنالات )
کلم، دله دزدی، رشد پیدا کردن، کش رفتن سایر معانی: (گیاه شناسی) کلم (brassica oleracea و brassica capitata از خانواده ی crucifer)، کرنب، جوانه یا شکوفه ی برخی نخل ها (که خوراکی است)، کلم پیچ، ...
متغیر، نا پایدار، تغییر پذیر، تعویض پذیر، دگرگون شدنی، دگرگون پذیر سایر معانی: (در اتومبیل) توی دنده ی سبک تر گذاشتن، دگرگونی پذیر، عوض شدنی، مبادله پذیر، معاوضه پذیر، متلون، دمدمی، تعوی پذ ...
پول
رنگارنگ، چند رنگ، بسیار رنگ سایر معانی: (دارای رنگ های گوناگون یا متغیر) چند فام، چند رنگه [نساجی] چند رنگی
بسیاررنگ، رنگارنگ
وابسته به توهم زایی، توهم زا، روان گردان، وابسته به داروهای توهم زا، روان گردان وابسته به داروهای توهم زا داروی توهم زا، داروی روان گردان