بلنداسکله [حملونقل دریایی] سازهای پیشرفته در دریا برای پهلوگیری کشتیها و همچنین حفاظت بندر از صدمات ناشی از امواج
واژههای مصوب فرهنگستان
سفت کردن، کوبیدن، جناس، تجنیس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] موجشکن کنسیدر
[عمران و معماری] روبنای موجشکن
جا، لنگر گاه، خوابگاه کشتی، اطاق کشتی، پهلوگرفتن سایر معانی: (کشتیرانی) محل ایست و لنگر اندازی، پهلوگاه، شغل، مقام، موقعیت، فاصله ی لازم برای این که کشتی به ساحل یا کشتی دیگر نخورد، پهنه ی ن ...
شنل، دماغه سایر معانی: (درمورد اسب) زین و برگ، اسب آذین، زیب و زیور و پوشش اسب، برگستوان، کیجم، به زین و برگ مجهز کردن، اسب آذین کردن، ساز و برگ، تجهیزات و تجملات، شانه انداز، (جغرافی) دماغه ...
ورود بخشکی، بزمین نشستن هواپیما سایر معانی: (کشتی) پهلوگیری، رسیدن به خشکی، (جنگ) هجوم به ساحل، (در پیچ یا پایان پلکان) پاگردان، (هواپیما و غیره - چتر نجات و غیره) فرود، محل بارگیری و باراند ...
پرتگاه، بر امدگی، دماغه، دماغه بلند سایر معانی: (جغرافی) سنگپوز، کوهپوز، راس [عمران و معماری] سنگپوز [زمین شناسی] دماغه - الف) تصویر پیشرفته و برجسته یا نقطه ای از زمین یا پرتگاه سنگ که به ص ...
اسکله، دیوار ساحلی سایر معانی: بارانداز (معمولا از بتون یا سنگ) [عمران و معماری] بارانداز [زمین شناسی] سکوی دیوار ساحلی، اسکله، بار انداز [آب و خاک] اسکله،دیوار ساحلی ...
بارانداز، اسکله، جتی سایر معانی: رجوع شود به: shore، (کشتی) پهلو گرفتن، (کشتی) اسکله دار کردن، بارانداز ساختن، لنگر گاه ساحل رودخانه بااسکله یا دیوار، محکم مهارکردن [عمران و معماری] لنگر گاه ...