berth
معنی
جا، لنگر گاه، خوابگاه کشتی، اطاق کشتی، پهلوگرفتن
سایر معانی: (کشتیرانی) محل ایست و لنگر اندازی، پهلوگاه، شغل، مقام، موقعیت، فاصله ی لازم برای این که کشتی به ساحل یا کشتی دیگر نخورد، پهنه ی ناوبری، (درکشتی و ترن و سربازخانه و غیره) تخت خواب، تخت تاشو، تخت سفری، تخت دار کردن، جادادن
[عمران و معماری] سکوی پهلوگیری - سکوی توقف - لنگرگاه
[زمین شناسی] سکوی پهلو گیری، سکوی توقف، لنگرگاه
سایر معانی: (کشتیرانی) محل ایست و لنگر اندازی، پهلوگاه، شغل، مقام، موقعیت، فاصله ی لازم برای این که کشتی به ساحل یا کشتی دیگر نخورد، پهنه ی ناوبری، (درکشتی و ترن و سربازخانه و غیره) تخت خواب، تخت تاشو، تخت سفری، تخت دار کردن، جادادن
[عمران و معماری] سکوی پهلوگیری - سکوی توقف - لنگرگاه
[زمین شناسی] سکوی پهلو گیری، سکوی توقف، لنگرگاه
دیکشنری
اسکله
اسم
berthخوابگاه کشتی
berthاطاق کشتی
place, room, space, case, seat, berthجا
harbor, anchorage, dock, grappling, haven, berthلنگر گاه
فعل
berthپهلوگرفتن
ترجمه آنلاین
اسکله