تراکم ناپذیر، فشار نا پذیر، خلاصهنشدنی، کوچک نشدنی، غیر قابل تلخیص، فشرده نشدنی سایر معانی: ناهم فشردنی، ناهم چلاندنی [عمران و معماری] تراکم ناپذیر - غیر قابل تراکم [زمین شناسی] تراکم ناپذیر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سفت، شق، پر مایه، چوب شده سایر معانی: سخت، خمش ناپذیر، سخته، سخت جنب، کند، گیردار، (طناب یا زه یا عضله و غیره) کشیده، تنگ، (عضله) کوفته، گرفته، ضرب دیده، دارای درد عضله (در اثر کار یا سرما و ...