ترس ناشی از حسادت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حسادت، رشک سایر معانی: حسودی، رشکمندی، غیرت، مراقبت، حمیت
غبطه خوردن، مضایقه کردن سایر معانی: چرکین کردن، با گل (یا چیزهایی مثل روغن موتور و گریس و غیره) کثیف کردن، سیاه کردن، پژهان بردن، با بی میلی دادن، غرولند کردن [زمین شناسی] غرولند کردن، غبطهخ ...
نارضایتی، ناخشنودی، ناخرسندی، عدمرضایت سایر معانی: نارضایی، ناخوش دلی، مایه ی نارضایی
حسادت
محافظ، وابسته به حفظ یا حراست سایر معانی: حفاظتی، حفاظی، ایمن داشتی، ایمنی، پاسداشتی، اندخسی، استحفاظی، ایمن دار، پایشی، وابسته به حمایت از فراورده های داخلی، حمایت گرایانه، حمایتی [برق و ال ...
زهردار، افعی وار، مانند افعی سایر معانی: افعی مانند، افعی صفت، بدجنس، بدسگال، کینه توز (viperish هم می گویند)، viperish ج