چانه، زنخدان، ارواره، زیرچانه نگهداشتن سایر معانی: کاچه، ذقن، (خودمانی) پر چانگی کردن، گپ زدن، شایعه پراکنی کردن، (از میله ی بارفیکس و غیره) خود را تا چانه بالا کشیدن، مخفف: چینی، اهل کشور چ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریشخند کردن، ریشخند کردن، چرب زبانی کردن، چاپلوسی کردن، نوازش کردن سایر معانی: (با چرب زبانی به کاری) واداشتن، شیره مالی کردن، (با چرب زبانی) در کشیدن، به دست آوردن، (با ور رفتن و دستکاری ما ...