(کنترل شدید) پنجه ی آهنین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سخت، محکم، سخت گیر، موکد، محض، اکید سایر معانی: دقیق، مشخص، روشن، جدی، سختگیرانه، فرسخت، فرسختانه، کامل، درست، بسمند، بی چون و چرا، مطلق، شدید، ستهم، صریح، سپارده، سختار، (گیاه شناسی) شق، را ...