پیچیدگی، پیچش، انعطاف، پیچش ساقه سایر معانی: intortion پیچیدگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحریف، اعوجاج سایر معانی: کژدیسی، کج و کولگی، کژریختی، از ریخت افتادگی، واپیچش، قلب، کجواجی، هرچیز تحریف شده، کژدیسه، مقلوب، معوج، (روان کاوی) خواب پالایی، کژاندیشی [حسابداری] تحریف [سینما] ...