میانجى، واسطه، مصلح
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واسطه اى، اصلاحى، مصلحانه
وساطت کننده، واسطه، شفاعت کننده
میانجی، دلال سایر معانی: میانجی، دلال [حقوق] واسط، میانجی