interpolation, n•1- تحریف (متن)، دستکاری، واژه افزایی (به متن)، مطلب افزایی، درون افزایی 2- (ریاضی) درون یابی 3- وارد شدن (در مکالمه ی دیگران)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] قضیه ی درونیابی [آمار] قضیه درون یابی
کسیکه عبارات قلب در کتابى مى افزاید
[آب و خاک] درونیابگر
[پلیمر] پلیمر شدن بین مولکولی
قابلیت تفسیر علوم نظامى : قابلیت توجیه
تفسیر [رایانه و فنّاوری اطلاعات] فرایند ترجمه و اجرای خطبهخط (یک خط در هر مرحله) گزارههای زبان مبدأ
واژههای مصوب فرهنگستان
شرحی، تفسیری، ترجمهای سایر معانی: رجوع شود به: interpretive، interpretive تفسیری
شرحی، تفسیری، ترجمهای سایر معانی: تعبیری، توضیحی، سفرنگی، گزاره ای
واقع در میان ولایات یا شهرستانها
[دندانپزشکی] بین دندانی
[دندانپزشکی] فضای بین دندانی، فضای مثلثی شکلی که بین دندانهای مجاور ایجاد می شود. این فضا به مناطق زیر محدود می شود: استخوان آلوئول در ناحیه طوق _ مناطق تماس در سمت مقابل طوق _ از طرفین به س ...