interpretive
/ˌɪnˈtɜːrprətɪv/

معنی

شرحی، تفسیری، ترجمهای
سایر معانی: تعبیری، توضیحی، سفرنگی، گزاره ای

دیکشنری

تفسیری
صفت
interpretive, interpretative, expository, expositive, paraphrasticتفسیری
interpretive, interpretative, explanatoryشرحی
translative, interpretative, interpretiveترجمهای

ترجمه آنلاین

تفسیری

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.