عمدا سایر معانی: دانسته، بدانستگی، قصدا، ازقصد، نعمدا، عامدا [فوتبال] عمدا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از هر راهی، به هر طریق، هر طور که شده، تصادفا، اتفاقا، الله بختی، برحسب اتفاق یاتصادف
تصادفا، بطورتصادف یااتفاق، ناگهان
صریحا سایر معانی: آشکارا، بی پرده، رک و راست، مخصوص، محض خاطر، فورا
سرخود، سخاوتمندانه، بطور ازاد یا رایگان سایر معانی: بطور ازاد یا رایگان
عمدا سایر معانی: عمدی، تعمدا، دانسته، آگاهانه، قصدا، ازروی تعمد، یک کاره
بی خبر، ناگهان، ناخود اگاه، بی اطلاع، ناخود اگاهانه سایر معانی: غیر عمدی، ناخودآگاهانه، بی توجه، غافل، ناآگاه، ناگهانی، غفلتا، ناگاه، یواشکی، سراسیمه
ندانسته، سهوا، اشتباها [حقوق] من غیر عمد، بدون علم و اطلاع، غیر تعمدی