نا سازگار، ناگوار، مضر برای تندرستی، بد آب و هوا سایر معانی: (آنچه که تندرستی نمی آورد) ناسازگار، تندرستی بر، ناسالم، بد اب و هوا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مضر، کریه، بد بو، نا مطلوب، زیان بخش سایر معانی: (برای سلامتی) بد، آسیب انگیز، متعفن، زننده
مضر، ناگوار، غیر سالم، ناپاک سایر معانی: (خوراک یا تفریحات وغیره) ناسالم، زیانبخش، ناگوارا