مجاورت، پیش، حضور، محضر، پیشگاه، در نظر مجسم کننده، وقوع و تکرار سایر معانی: بودن، وجود، شخصیت، هیبت، جذبه، جلادت، (هنرپیشه روی صحنه و غیره) گیرایی (stage presence هم می گویند)، وجود نامرئی، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی