سادگی، بی تزویری، راست بازی، رک گویی، اصالت، نجابت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرمان مساوی برهردودست، دورویی
بی خردی، بی ملاحظگی، بی احتیاطی، بی عقلی سایر معانی: بی مبالاتی، نادوراندیشی، بی زینشی، ناهوشکاری، بدداوری