روی یا داخل، روی، از روی، توی سایر معانی: (کشتی، هواپیما، قطار و غیره) در عرشه، سوار، در، داخل، در کنار (کشتی)، در روی، سوار بر، روی یا داخل کشتی یا هواپیما
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در مسیر سایر معانی: (فرانسه) سرراه، ضمن رفتن به جایی، در راه، درراه، در مسیر