محجوبیت سایر معانی: کمرویی، ترسویی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فروتنی سایر معانی: سنگینی ظاهری، وقار ساختگی، ازرم ساختگی
عدم اعتماد به نفس، کمرویی، ترس بیم از خود سایر معانی: ناخوداستواری
قدوسیت، تقدس، پرهیز کاری، لقب پاپ، حضرت سایر معانی: پارسایی، سپنتایی، (h بزرگ - با : his یا your) عنوان پاپ اعظم: حضرت، بلندجاه
سرافکندگی، فروتنی، خشوع سایر معانی: پستی
فروتنی، حلم، خونسردی ونرمی سایر معانی: فروتنی، خونسردی ونرمی
تقدس، پاکدامنی، قدوسیت
واگذاری، سرافکندگی، تابع، انقیاد، تسلیم، تفویض، اطاعت، فرمان برداری، اظهاراطاعت سایر معانی: رضا، رضایت، گردن نهی، تن در دهی، تقدیم، (برای تصویب یا رسیدگی) ارائه، دادن، عرضه، هر چیزی که ارسال ...