holiness
معنی
قدوسیت، تقدس، پرهیز کاری، لقب پاپ، حضرت
سایر معانی: پارسایی، سپنتایی، (h بزرگ - با : his یا your) عنوان پاپ اعظم: حضرت، بلندجاه
سایر معانی: پارسایی، سپنتایی، (h بزرگ - با : his یا your) عنوان پاپ اعظم: حضرت، بلندجاه
دیکشنری
تقدس
اسم
holiness, sanctity, sainthood, sanctimony, venerabilityتقدس
holiness, sainthood, halidome, honesty, saintship, spiritualtyقدوسیت
holiness, sanctity, virtueپرهیز کاری
holinessلقب پاپ
ترجمه آنلاین
تقدس
مترادف
asceticism ، beatitude ، blessedness ، consecration ، devotion ، devoutness ، divineness ، divinity ، faith ، godliness ، grace ، humility ، inviolability ، piety ، purity ، religiosity ، reverence ، righteousness ، sacredness ، saintliness ، sanctity ، spirituality ، unction ، venerableness ، virtuousness ، worship