[نفت] جعبه قرقره ی قلاب دار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پژواک قلابشکل [علوم جَوّ] پژواکی به شکل چنگک بر روی صفحۀ رادار که از بازتابندگی زیاد امواج در طی کشیده شدن بارش به درون مارپیچ میانچرخند به وجود میآید ...
واژههای مصوب فرهنگستان
hook, line, and sinker(عامیانه) کاملا، یکجا، تمام و کمال
[نفت] وزن روی قلاب
[نفت] سوراخ قلاب
پاس هلالی [ورزش] در بسکتبال، پاس دادن توپ با باز کردن دست به پهلو و رد کردن توپ از فراز مدافع
(بسکتبال) پرتاب قوسی (بازیکن به سوی حلقه می پرد و دستش را قوس وار بالا برده و توپ را از بالای حلقه به طرف آن رها می کند)
[نفت] توپک چاه لخت
[نساجی] ناحیه ای بعد از ناحیه چین در منحنی نیرو و کشش
قلاب شده سایر معانی: قوس دار، قلابدیس، هلال شکل، کجه مانند، قلابدوزی شده، (خودمانی - معمولا با : on) معتاد، خوگرفته، دیوانه ی چیزی (یا کسی)، کجه مانند hooked nose دماغ سرکج، شوهردار ...
[آب و خاک] آبشکن قلاب شکل
کجى