دریا، زمین مسطح و پست نزدیک رودخانه سایر معانی: (جزیره ی کوچک در رودخانه یا دریاچه یا مجاورت جزیره ی بزرگتر - معمولا با اسم محل می آید) ریزآبخست، رجوع شود به:، انگلیس جزیره کوچکی میان رودخان ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اولیور وندل هولمز (نویسنده ی امریکایی)
[زمین شناسی] هولمیت یک سنگ آذرین مشابه با مونوکیلویت (monochiquite) که در عوض آنالکیم موجود در مونوکیلویت دارای ملیلیت (melilite) است. یک آلنویت پیروکسنی. عنوان مذکورتوسط یوهانسون (1938) از ...
(شیمی) هولمیم (عنصر سه ظرفیتی نقره فام - نشان آن: ho، وزن اتمی: 164/930، شماره ی اتمی: 67، نقطه ی جوش: 2700c، نقطه ی گداز: 1474c) [شیمی] هولمیم - عنصر سه ظرفیتی نقره فام
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: [ ](Li2Mg3Al2)Si8O22(OH)2
[ریاضیات] معادله های انتگرال فردهولم
[ریاضیات] عملگر فردهولم
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Li2(Mg,Fe++)3Al2Si8O22(OH)2
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: NiSe
سرزمین باتلاقی، سرزمین مردابی، لش آبگاه [عمران و معماری] زمین ماندابی - زمین شوره زار [زمین شناسی] زمین باتلاقی
باتلاق سایر معانی: (نادر) باتلاق، مرداب، marsh : باتلاق، لرزیدن، لرزاندن
مرداب، باتلاق، سیاه اب، دچار کردن، مستغرق شدن، در باتلاق فرو بردن سایر معانی: باتلاقی، مردابی، مرداب زی، باتلاق زی، فراگرفتن، غرق شدن یا کردن، به ته بردن، (کاملا) گرفتار کردن، دچار سیلی از چ ...