holm
/ˈhom/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معنی

دریا، زمین مسطح و پست نزدیک رودخانه
سایر معانی: (جزیره ی کوچک در رودخانه یا دریاچه یا مجاورت جزیره ی بزرگتر - معمولا با اسم محل می آید) ریزآبخست، رجوع شود به:، انگلیس جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی بیشتر بصورت پسونددر اسامی بکارمیرود، موج دریا

دیکشنری

هولم
اسم
sea, holm, mare, flood, channel, mereدریا
holmزمین مسطح و پست نزدیک رودخانه

ترجمه آنلاین

هولم

واژه‌های مشابه

holmes

اولیور وندل هولمز (نویسنده ی امریکایی)

دیکشنری انگلیسی به فارسی

holmite

[زمین شناسی] هولمیت یک سنگ آذرین مشابه با مونوکیلویت (monochiquite) که در عوض آنالکیم موجود در مونوکیلویت دارای ملیلیت (melilite) است. یک آلنویت پیروکسنی. عنوان مذکورتوسط یوهانسون (1938) از ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

holmium

(شیمی) هولمیم (عنصر سه ظرفیتی نقره فام - نشان آن: ho، وزن اتمی: 164/930، شماره ی اتمی: 67، نقطه ی جوش: 2700c، نقطه ی گداز: 1474c) [شیمی] هولمیم - عنصر سه ظرفیتی نقره فام

دیکشنری انگلیسی به فارسی

holmquistite

[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: [ ](Li2Mg3Al2)Si8O22(OH)2

دیکشنری انگلیسی به فارسی

fredholm integral equations

[ریاضیات] معادله های انتگرال فردهولم

دیکشنری انگلیسی به فارسی

fredholm operator

[ریاضیات] عملگر فردهولم

دیکشنری انگلیسی به فارسی

magnesioclinoholmquistite

[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Li2(Mg,Fe++)3Al2Si8O22(OH)2

دیکشنری انگلیسی به فارسی

sederholmite or nickel selenide or nickel selenide

[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: NiSe

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش