مخمصه [اقتصاد] شرایطی که در آن یک طرف در یک رابطۀ قراردادی با طرف دیگر چنان آسیبپذیر است که در شرایط بروز اختلاف یا بحران راه برونرفتی ندارد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
ماندگی ایستا [مهندسی شیمی] مقدار مایعی که پس از تخلیۀ دستگاه باقی میماند
مانع، محظور، اشکال، گیر، رادع سایر معانی: (هرچیزی که جلوگیری کند یا به تاءخیر اندازد) مانع، جلوگیر، پاگیر، دست و پاگیر، سربار، درنگ انگیز، راه بند، بازدار، (نقص گفتار) لکنت، گرفتن زبان، تته ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دزد، مختلس سایر معانی: دزد، مختلس
مقدار مایعی که پس از تخلیۀ دستگاه باقی میماند [مهندسی شیمی]
مایع نگهداشتهشده در یک مخزن فرایندی بهنحویکه جریان مستمری از مواد جدید بتواند مقدار مواد خروجی را جبران کند و سطح مایع در مخزن ثابت بماند [مهندسی شیمی] ...
شرایطی که در آن یک طرف در یک رابطۀ قراردادی با طرف دیگر چنان آسیبپذیر است که در شرایط بروز اختلاف یا بحران راه برونرفتی ندارد [اقتصاد]