استفاده، کاربرد، استعمال سایر معانی: کاربرد واژه، سنت، رویه، روش، روال، رسم، شیوه، عرف، عادت، معمول [حسابداری] مصرف [حقوق] عرف، رسم، کاربرد [ریاضیات] مصرف، کاربرد، استفاده ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشعه ی مجهول، پرتو ایکس، اشعه ی رونتگن، ایکس پرتو، (با اشعه ی ایکس) عکس، دستگاه عکس برداری (با اشعه ی مجهول)، وابسته به پرتو ایکس، اشعه مجهول، اشعه ایکس، با اشعه ایکس امتحان کردن، عکسبرداری ...
شاخهای از دندانپزشکی که به تشخیص و پیشگیری و درمان بدهماییهای دندانـی و ناهنـجـاریهای دنـدانی ـ استخوانی میپردازد |||متـ . دندانآرایی، اَرتاپزشکی دندانی dental ...
واژههای مصوب فرهنگستان
نوعی بازدارندۀ خوردگی که در آن ماده یا ترکیبی از مواد شیمیایی با سازوکارهای مختلف فیزیکی یا شیمیایی یا فیزیکیشیمیایی سبب جلوگیری یا کند شدن آهنگ واکنشهای کاتدی یا کاهش میشو ...
نسبت جریان کاتدی واقعی به جریان نظری یا محاسباتی در یک فرایند برقشیمیایی/ الکتروشیمیایی [خوردگی]
هر افزارهای که برای اصلاح موقعیت دندانها به کار میرود [پیوند]
نوعی تمیزکاری برقکافتی که در آن قطعۀ موردنظر کاتد واقع میشود [خوردگی]
نوعی تمیزکاری برقکافتی که در آن قطعۀ موردنظر کاتد واقع میشود [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ]
روشی برای توالییابی دِنا مبتنی بر ساخت تکزنجیرۀ دِنا |||متـ . روش زیمایهای، روش آنزیمی enzymatic method، ||| روش پایانش زنجیری chain termination method، ||| توالی&z ...
کاهش خوردگی سازه با کاتد قرار دادن آن بهوسیلۀ جریان مستقیم یا اتصال آن به یک آند فداشونده [خوردگی]
الگوی نیروهای برانگیزندۀ خودآگاه یا ناخودآگاه که به رخداد یا حالت روانشناختی خاصی منجر میشود [روانشناسی]