نمونه، شخص، مدل، مسطوره، نمونه آزمایش سایر معانی: (عامیانه) آدم، فرد، (پزشکی) نمونه برای آزمایش [عمران و معماری] نمونه [صنعت] نمونه، قطعه ای که به عنوان نمونه به منظور تست انتخاب می شود. [ن ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گزارش، شرح، حکایت، داستان، روایت، موضوع، قصه، اشکوب، نقل سایر معانی: شایعه، ماجرا، قضیه، ماوقع، رویداد، شوخی، جوک (joke)، لطیفه، رجوع شود به: short story، طرح داستان، رشته ی داستان، (عامیانه ...
تفسیر، متن، نسخه، ترجمه، شرح ویژه سایر معانی: برگردان، ترگمان، ویرایش، ویراست، روایت، برداشت، تعبیر، قول، اقتباس، نمونه، نوع، گونه، صورت [سینما] نسخه [کامپیوتر] نگارش ؛ مدل ،نسخه [زمین شناسی ...
دورهای که در طی آن جوامعِ دارای نوشتار در نزدیکی یک جامعۀ نانویسا قرار میگیرند و راجع به وقایع و تاریخ آن جامعه اطلاعاتی بر جا میگذارند [باستانشناسی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
روایتی تاریخی که زنجیرهای از رویدادها و روندها را دربارۀ آیندهای خاص بیان میکند [آیندهپژوهی]
← دگرتاریخ [آیندهپژوهی]
توالی مقادیر هر کمیتِ متغیر با زمان که در فاصلههای زمانی ثابت اندازهگیری شود [ژئوفیزیک]
تاریخی که احتمال وقوع آن وجود داشته، اما به هر دلیل به وقوع نپیوسته است |||متـ . تاریخ بدیل alternative history [باستانشناسی]
علم شناخت تاریخ زمین و ساکنان آن در طول زمانِ زمینشناختی|||متـ . تاریخ زمین [زمینشناسی]
نمایشی که موضوع آن وقایع گذشته است|||متـ . نمایش وقایع تاریخی chronicle play [هنرهای نمایشی]
پروندهای شامل جزئیات مربوط به مهمان که، برای بازاریابی و مراجعه به آن در هنگام مراجعۀ مجدد او، در مهمانخانه بایگانی میشود [گردشگری و جهانگردی] ...
سندی که در آن غذا و نوشیدنی و مکملهای غذایی و ویتامینها و داروهای مصرفی فرد در یک بازۀ زمانی معین ثبت شده است [تغذیه]