[آمار] سلسله مراتب مدلها
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] روش طراحی و مستند سازی برنامه که ساختار عملیاتی و گردش اطلاعات را در سه نوع نمودار نشان می دهد .
[ریاضیات] سلسله مراتب اداری
سلسله مراتب کنترل
پایه بندی فرشتگان، سلسله مراتب فرشتگان
[کامپیوتر] سلسله مراتب حافظه .
سلسله ی مراتب میان پرندگان (مرغ ارشد به همه نوک می زند و مرغ دوم به همه نوک می زند به جز به مرغ ارشد و همینطور تا آخر) [آمار] نظام نوک زنی
هیئت حاکمه، دستگاه حکومتی، ساختار قدرت (در کشور یا شهر و غیره)
درجه، تناسب، وزن، ترازو، نسبت، اندازه، معیار، پوسته، کفه ترازو، مقیاس نقشه، خط مقیاس، هر چیز مدرج، وسیله سنجش، هر چیز پله پله، اعداد روی درجه گرماسنج و غیره، پولک یا پوسته بدن جانور، مقیاس، ...
فهرستی از محرکهای اضطرابانگیز که ترتیب آنها براساس شدت اضطرابانگیزی است [روانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
فرایندی سلسلهمراتبی برای دلگسستن از چیزی که از کارهای ساده شروع میشود و به کارهای جسورانهتر میانجامد [اعتیاد]
فرایند توصیف و اولویتبندی گزینههای بدیل آینده در بافت فرانامه و روشهای آیندهپژوهی مربوط به آن با استفاده از شبکۀ سلسلهمراتبی |||متـ . فرایند تحلیل پایگانی [آیند ...