نهانگاه، فراری، فرار، مخفی گاه سایر معانی: گریزگاه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختفاء، پنهانی، پنهان بودن سایر معانی: 1- پنهان سازی، مستوری، اختفا 2- کتمان، پرده پوشی 3- نهانگاه [زمین شناسی] اختفاءحفاظت در برابر دید دشمن [حقوق] کتمان (حقیقت)، اخفا، اختفا ...
مخفیگاه (به ویژه مخفیگاه تبهکاران)، آبشتنگاه، پنهانگاه، اختفا
صندلی راحتی، سالن، تن اسایی، سالن استراحت، محل استراحت، اطاق استراحت، وقتگذرانی به بطالت، لم دادن، لمیدن سایر معانی: (به طور راحت و رها نشستن یا دراز کشیدن یا ایستادن یا حرکت کردن) واکشیدن، ...
بار، میخانه، رستوران، کافه سایر معانی: رستوران، کافه
برفپاککنی که در حالت غیرفعال در جایی قرار میگیرد که دیده نمیشود [قطعات و اجزای خودرو]
واژههای مصوب فرهنگستان