1- (از طریق نامه یا تلفن و غیره) خبر داشتن از، در تماس بودن، 2- انتقاد شدن، مورد تنبیه قرار گرفتن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(محلی) خبردار شدن، خبر یافتن، آگاه شدن
شنونده، گوش کننده، مستمع
سمعک، گوشیار [برق و الکترونیک] سمعک تقویت کننده ی بسیار کوچک و قابل حمل برای اشخاص با شنوایی ضعیف . این تقویت کننده دارای یک میکروفون، تقویت کننده ی شنیداری، بلندگو و باتری است.
دوره آزمایشی سمعک [شنواییشناسی] دورهای معمولا سیروزه که در آن کاربر بهصورت آزمایشی از سمعک جدید بهمنظور مشخص شدن سودمندی آن استفاده میکند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
درستیسنجی سمعک [شنواییشناسی] فرایند تأیید ویژگیهای الکتروصوتی سمعک برای استفاده مطلوب
[حقوق] جلسه رسیدگی، جلسه استماع
معلولیت شنوایی [شنواییشناسی] هر عیب ناشی از آسیبشنوایی یا کمتوانی شنوایی که فرد را از انجام فعالیتهای معمول بازدارد ...
آسیب شنوایی [شنواییشناسی] کاستی و نارسایی در ساختار و کارکرد دستگاه شنوایی در نتیجۀ نابهنجاریهای کالبدشناختی و کاراندامشناختی و روانشناختی ...
کمشنوایی [شنواییشناسی] وضعیتی که در آن حساسیت شنوایی به درجات مختلف کاهش یافته است
[برق و الکترونیک] ضریب افت شنوایی نسبت آستانه ی شنوایی یک فرد خاص به آستانه ی طبیعی که بر حسب دسیبل بیان می شود. [بهداشت] کاهش شنوایی
حفاظت شنوایی [شنواییشناسی] انجام اقدامات لازم و بهکارگیری روشها و وسایل مورد نیاز برای کاهش اثرات زیانبار نوفه|||متـ . شنواییبانی ...