خورجین، کیسه پارچه ای، کسه سایر معانی: (کیسه ی پارچه ای که سربازان و کوهنوردان و غیره روی یک شانه می آویزند) کوله پشتی [نساجی] کیسه پارچه ای - کیسه - خورجین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یک بسته، گروه، دسته، کوله پشتی، بسته، ملافه، بقچه، یک دست ورق بازی، بسته کردن، بسته بندی کردن، بزور چپاندن، بردن، توده کردن، بار کردن، قرار دادن سایر معانی: پاکت، کیسه، انبان، توبره، جعبه، گ ...
خورجین، چنته، کیف مدرسه، کیف بند دار سایر معانی: (به ویژه برای دانش آموزان) کیف، کیف پشتی