خیره سری، سر زندگی، شجاعت، دلیری، مردانگی، سلحشوری، جلوه سایر معانی: دلاوری، تهور، پر دلی، شهامت، کنداوری، جاه، شکوه، نما، جلال، شکوهمندی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوش بنیگی، زنده دلی
شتاب، سرعت، عجله، عجله کردن سایر معانی: تندی، دستپاچگی، هول، شتابزدگی، شتابگری، تعجیل، بی حوصلگی، بی صبری، (نادر) رجوع شود به: hasten
عجله سایر معانی: شتاب، شتاب زدگی، دست پاچگی
خود رایی، خود سری، اطمینان بیش از حد سایر معانی: اطمینان بیش از حد
تندی، بی ملاحظگی، بی پروایی، شتا بکاری
بی پروایی، بی باکی
دوام، توانایی، قوت، پا، استحکام، نیرو، زور، قوه سایر معانی: قدرت، استواری، محکمی، سختی، قدرت کشش یا تحمل (وزن یا فشار و غیره)، صفات مثبت، محسنات، نکات خوب، نیکویی ها، ویژگی های برازنده، موضع ...
جسارت، بی پروایی، بی باکی، تهور سایر معانی: پر رویی، گستاخی
توانایی شخص در سازگاری با تغییرات غیرمنتظره در زندگی روزمره و مهار آنها [روانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان