اذیت، ازار، تعرض، ستوه، بستوه اوری سایر معانی: ستوه، بستوه اوری، اذیت، ازار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
harassment, n•آزار، اذیت، پاپی شدن، آزارش، ایذا، مزاحمت
ایذای جنسیتی [روانشناسی] رفتار نامناسب جنسی، ازجمله رفتارهای تهاجمی و تحقیرآمیز جنسی، که حاکی از نگرشهای ناخوشایند یا توهینآمیز نسبت به زنان است ...
واژههای مصوب فرهنگستان
ایذای جنسیتی [مطالعات زنان] رفتار نامناسب جنسی، ازجمله رفتارهای تهاجمی و تحقیرآمیز جنسی، که حاکی از نگرشهای ناخوشایند یا توهینآمیز نسبت به زنان است ...
ایذای جنسی [مطالعات زنان] تقاضا یا تماس جنسی یا دیگر ارتباطهای گفتاری یا نوشتاری که برای طرف مقابل پذیرفتنی نیست
رنجش، غم، اندوه، حزن، سار، غصه سایر معانی: حزن شدید، ماتم، سوگ، مایه ی غم و اندوه، (عامیانه) رنجه، نومیدی
فتنه انگیزی، انگیزش، انگیختگی سایر معانی: تحریک، برانگیزش، خشم، برافروختگی، اغضاب، علت انگیختگی
تقاضا یا تماس جنسی یا دیگر ارتباطهای گفتاری یا نوشتاری که برای طرف مقابل پذیرفتنی نیست [مطالعات زنان]