کتاب راهنما، کتاب راهنمای مسافران سایر معانی: کتاب راهنمای جهانگردان (توریست ها)، کتاب راهنما، راهنمای مسافران [کوه نوردی] کتاب راهنما
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رساله، کتاب راهنما، کتاب دستی سایر معانی: راهنمانامه، (کتاب مراجعه که اصول چیزی را معمولا به ترتیب الفبا شرح می دهد) دست نامه، کتاب دم دستی، کتاب مبانی، پایه نامه، دستینه (guidebook هم می گو ...
مسیر، خط سیر، برنامه سفر، سفرنامه سایر معانی: مسیر مسافرت، مسیر راهسپاری، شرح سفر، برنامه ی سفر، کتاب راهنمای مسافران