تعهد، تضمین، ضمانت، ضمانتنامه، پابندان، گارانتی، امر مورد تعهد یا تضمین سایر معانی: پایند، دلیل، مجوز، پایند نامه، (بیمه نامه) تعهد بیمه شنونده درباره ی صحت اطلاعات داده شده در قرارداد، التز ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی