سبزى، تازگى
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلوغ، نو جوانی، دوره جوانی، دورهء شباب سایر معانی: سنین بین بلوغ و کمال، شباب، بلوه، رشد [بهداشت] نوجوانی
زشتی، خام دستی
خامى، ناازمودگى، خامی، ناازمودگی - سردی