علف مانند، پوشیده از چمن سایر معانی: سبز، علف رنگ، علفی، ساخته شده از علف، پوشیده از علف، واسی، علفدار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چمن، سبزه، رنگ سبز، ترو تازه، بی تجربه، خام، نارس، خرم، سبز، تازه، سبز شدن، سبز کردن سایر معانی: (رنگ چشم) میشی، سبز و خرم، پوشیده از گیاه سبز، سبزی دار، سبز رنگ کردن یا شدن، ملایم، زنده، فع ...