شیب، سطح شیب دار، افت حرارت، مدرج، متحرک، شیب دار سایر معانی: (راه آهن و جاده سازی) شیب یکنواخت، سرازیر یا سربالا، میزان شیب، (زیست شناسی) بر آورد و درجه بندی میزان رشد و سوخت و ساز در جنین ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] روش تحلیلی کاربرد داده ها در یک dtm که امکان استخراج حداکثر تغییر بین عناصر مجاوری که از یک سطح اخذ می شوند را فراهم می سازد . این روش معمولاً برای تعیین شیب سطح زمین مورد استفا ...
[آب و خاک] شیب حد
[کامپیوتر] رنگ زاویه ای - نوعی رنگ از چندین رنگ ترکیب شده است . میان رنگها، امتزاج صافی وجوددارد . می توانید زاویه ی رنگ را دوران داده یا امتزاج را از یک مقطه ی مرکزی داشته باشید . همچنین نگ ...
شیوشارش [علوم جَوّ] شارش بیاصطکاک افقی که خطوط همفشار آن با خطوط جریان منطبق است یا شتاب مماسی در هر جای آن صفر است
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] روش گرادیان
[ریاضیات] شیب، ضریب زاویه
شیوباد [علوم جَوّ] بادی در مسیر خمیده، حاصل از تعادل نیروهای شیوِ فشار و کوریولیس و مرکزگریز
[آب و خاک] باد گرادیان
شیب سنج، ترازنما
gradienter, n•شیب نما، شیب سنج (gradiometer هم می گویند)
سنکروترون با شیب متناوب [فیزیک] شتابدهندهای که در آن پروتونها نخست با شتابدهندۀ کوکرافت ـ والتون و سپس با شتابدهندۀ خطی شتاب میگیرند و بعد به حلقۀ اصلی فر ...