معنی

شیب، سطح شیب دار، افت حرارت، مدرج، متحرک، شیب دار
سایر معانی: (راه آهن و جاده سازی) شیب یکنواخت، سرازیر یا سربالا، میزان شیب، (زیست شناسی) بر آورد و درجه بندی میزان رشد و سوخت و ساز در جنین یا اندام یا سازواره، (ریاضی و فیزیک) گرادیان، زینه مندی، ضریب زاویه، گرایند، خیز، در خور راه رفتن، سالک
[شیمی] گرادیان، شیب
[عمران و معماری] شیب - گرادیان - زینه - شیبدار - نشیب - شیب تغییرات
[کامپیوتر] گرادیان ؛ شیب یکنواخت
[زمین شناسی] شیب، افت،گرادیان ،شیبدار،نشیب - شیب رودخانه :شیب یک رودخانه معمولا به صورت میزان افت قایم در یک فاصله مشخص بیان می شود. - - در زمین ریخت شناسی: شیب، گرادیان - الف) درجه انحراف یا آهنگ صعود یا نزول بخش مورب سطح کره زمین نسبت به افق. تندی یک سراشیبی را گویند. این مقدار به عنوان یک نسبت (قائم به افقی)، یک کسر (مانند m/km یا ft/mi) یا درصد (فاصله افقی) یا یک زاویه (به درجه) بیان می شود. - مترادف: شیب (ریخت شناسی). - - ب) بخشی از عوارض سطحی که به سمت بالا یا پایین شیب دار است. یک شیب، مثلاً متعلق به یک کانال رود یا سطح خشکی. واژه مترادف grade یا شیب در مهندسی استفاده می شود. -
[صنعت] شیب
[ریاضیات] شیب، شیب دار، گرادیان، ضریب زاویه، زینی، شیب چندبعدی
[پلیمر] گرادیان، شیب

دیکشنری

شیب
اسم
slope, tilt, gradient, dip, inclination, inclineشیب
ramp, gradient, inclined planeسطح شیب دار
gradientافت حرارت
صفت
slope, gradient, declivitous, shelvyشیب دار
scaled, graduated, gradientمدرج
moving, mobile, movable, ambulatory, ambulant, gradientمتحرک

ترجمه آنلاین

گرادیان

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.