طلایی، طلا، اعلاء، درخشنده، زرین سایر معانی: طلادار، زرد، طلایی رنگ، خوش یمن، بدیع، کم نظیر، پنجاهمین سالگرد، پرقیمت، عالی، موفق، پر افتخار، پر رونق، اعلا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(آمریکا) بلال خروس طلایی (نوعی ذرت دانه طلایی ویژه ی خوراک انسان)
گوساله ی طلایی (که وقتی موسی به کوه سینا رفته بود یهودیان آن را می پرستیدند)، ثروت دنیوی
(اساطیر یونان) پشم طلایی (که در بیشه ی مقدسی در ((کولکیس)) آویخته بود و جاسون jason و پهلوانان آرگونات آن را ربودند)
(گیاه شناسی) گل پنج هزاری ساقه بلند (rudbeckia laciniata - بومی آمریکا)
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد می شود، دستخوش بازنشستگی، پاداش پایان خدمت
اردوی طلایی (قشون های مغول که در 1237 میلادی به اروپا حمله کردند و دویست سال بر روسیه استیلا داشتند)، سپاهیان مغول که در قرن سیزدهم اروپای شرقی را موردتاخت و تاز قرار دادند
لاک طلایی [شیمی] لاکی که در صورت زدن آن بر برگچههای آلومینیمی، جلوهای طلاگون به آنها میدهد
واژههای مصوب فرهنگستان
علوم مهندسى : زرورق
(جانورشناسی) قرقاول طلایی (chrysolophus pictus - بومی چین و تبت)
[ریاضیات] مستطیل زرین
تاج زرین