عمل خزیدن، شنال کرال، خزیدن، سینه مال رفتن، چهار دست و پا رفتن سایر معانی: خزیدن (مانند کرم و مار)، سینه خیز رفتن، کشاله رفتن، مخیدن، غژیدن، با آهستگی یا ناتوانی حرکت کردن، نوکروار عمل کردن، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی