gnathic ارواره ای، فکی، وابسته به ارواره
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(نادر) چاپلوس، متملق
[زمین شناسی] بی آروارگان
وابسته ازطرف پدر
وابستگى پدرى
(در انقلاب کبیر فرانسه) اسکناسی که پشتوانه ی آن زمین های مصادره شده بود، اسکناس درشورش فرانسه
واگذاری، قرار ملاقات، تعیین وقت سایر معانی: تعیین، برگماشت، گمارش، ارجاع، انتساب، وعده ی ملاقات (به ویژه ملاقات مخفی عشاق)، میعاد
واژه هم ریشه، هم جنس، هم ریشه سایر معانی: خویشاوند، دارای اجداد مشترک، همنیا، همدودمان، (زبان شناسی) همریشه [زمین شناسی] هم زاد (آذرآواری): وابسته، هم اصل، هم جنس، هم ریشه؛ به آذرآوار هایی گ ...
[زمین شناسی] همزاد درگیر ،خود سنگ، سنگ خودی.
رِنای ناقل همشناسا [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] هریک از رِناهای ناقلی که یک زیمایۀ خاص آنها را شناسایی و باردار میکند||| اختـ . رِنان همشناسا ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] دایناسوری پرنده مانند به معنای آرواره خوش نما بود که روی دوپای بلند و باریک راه می رفت. در دوره ژوراسیک پسین، حدود 155تا 145 میلیون سال قبل می زیست. طول بین 4/1-7/0 متر و وزن آن ...