مبارک، سعید، متبارک، خوشبخت سایر معانی: مقدس، آشو، همایون، فرهومند، فرخنده، خجسته، وابسته به آمرزش، رستگار، آمرزیده، قرین رحمت، (قسم یا دشنام ملایم) فلان فلان شده، سزاوار دشنام، آرامبخش، پرب ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پردعا سایر معانی: اهل نماز و دعا، زاهد، عابد، پارسا، نماز خوان، نمازی، دین دار، مقدس، پردعا
فرشته، ادم پرهیز کار، مقدس، مقدس شمردن سایر معانی: آدم مقدس، اشو، ولی، آدم سازگار، آدم خوب و شکیبا، (به ویژه کلیسای کاتولیک) سنت، شخصی که رسما از سوی کلیسا ((مقدس)) شناخته شده است (این عنوان ...