[آب و خاک] یخ شفاف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توفان یخشیشه [علوم جَوّ] بارشی که در آن براثر یخ زدن آب اَبَرسرد باران یا بارانریزه یا مِه، بر روی اشیای درمعرضبارش، پوششی از یخ تشکیل میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] سنگدانه لعابدار
[عمران و معماری] کاشی لعابدار دیواری
تزیین رولعابی [سراميک] پوشش تزیینی سرامیکی یا فلزی که بر روی بدنۀ لعابخورده قرار میگیرد تا در هنگام پخت مجدد بهخوبی با لعاب درهم بیامیزند ...
(سفالگری)، دوباره لعاب دادن، لعاب اضافی دادن، لعابی، لعاب ثانوی، روی چیزی را لعاب دادن، با لعاب پوشاندن
لعاب خام [سراميک] لعابی که هیچیک از اجزای تشکیلدهندۀ آن پیشتر ذوب نشده باشد
میگسار، دوران مستی، معتاد به شراب، مست، خنگ، خورده، سرمست، مخمور، لول، نشئه شده سایر معانی: پاتیل، گلست، طافح، تحت تاثیر احساسات، سرخوش، آدم مست، دایم الخمر، الکلی، میخواره، عرق خور، اسم مفع ...
چرخ سنباده، چر سنباده [عمران و معماری] چرخ سمباده
مینا، لعاب، مینایی، مینا ساختن، میناکاری کردن، لعاب دادن سایر معانی: لعاب (که به سفال و فلز و غیره می دهند)، لاب، لایه آب، لیزابه، لعابدار کردن، مینادار کردن، لعاب زدن به، با رنگ های گوناگون ...
شرح، تصریح، نرمی، تفسیر، حاشیه، جلا، تفصیل، صافی، توضیح، سفرنگ، تاویل، براقی، جلوه ظاهر، حاشیه نوشتن بر، خوش نما کردن، تفسیر کردن، تاویل کردن، صیقل دادن، برق انداختن سایر معانی: مخفف: glossa ...
شکر و تخم مرغ روی شیرینی سایر معانی: (آمیزه ای از شکر و کره و سپیده ی تخم مرغ و مواد رنگی که روی کیک و نان شیرینی می مالند) تزیین خامه مانند روی کیک و شیرینی، رویه، (هواشناسی) یخ زنی، منشور ...