[عمران و معماری] منطقه اقلیت نشین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طرف، سامان، فضا، ناحیه، منطقه، بخش، قلمرو، سرزمین، دیار، بوم، محوطه بسیار وسیع و بی انتها سایر معانی: ولایت، (جانور یا گیاه) قلمرو، زیست زمین، زیستگاه، اقلیم، (علم و هنر) زمینه، بخشی از اندا ...