پشت، زایش، قبیله، نسل، تولید، تولید نیرو سایر معانی: فرآوری، ابداع، هست سازی، هستش، مردم دوران بخصوصی، زادگان، ایجاد، زه و زاد، نسل اندر نسل، پشت اندر پشت [علوم دامی] نسل . F1 Generation = ا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[علوم دامی] فاصله نسلها ؛ میانگین سن والدین در هنگام تولد نتاج .
تولید برق [مهندسی برق] فرایند ایجاد انرژی الکتریکی از انواع دیگر انرژی |||متـ . تولید 2 generation
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] تولید آزمون خودکار ( ای تی جی ) فرایند رایانه ای که سلسله مراتب آزمون خرابی مدار را پس از دریافت مشخصات آن به شکل خودکار تولید می کند .
بازسازی استخوان [علوم پایۀ پزشکی] فرایند ترمیم یا بازتولید یا جایگزینی استخوان یا بافتهای ازدسترفته یا آسیبدیده ازطریق نوسازی طبیعی ...
[نفت] تولید پیوسته ی گاز
تباهی [پزشکی] تغییر آسیبشناختی پسرونده در یاخته یا اجزای یاخته یا بافت که در نتیجۀ آن ممکن است کارکرد یاخته یا بافت مختل شود یا کاملا از کار بیفتد ...
کشتباهی [علوم پایۀ پزشکی] تخریب کلاژن بافتهای پیوندی
[عمران و معماری] تولید غشا
نسل فرزندی اول [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] زادگان حاصل از اولین تلاقی آزمونی در گیاهان یا حیوانات|||اختـ . ف1 f1 ...
[سینما] نسخه اول
[پلیمر] تولید هماهنگ