generation
/ˌdʒenəˈreɪʃn̩/

معنی

پشت، زایش، قبیله، نسل، تولید، تولید نیرو
سایر معانی: فرآوری، ابداع، هست سازی، هستش، مردم دوران بخصوصی، زادگان، ایجاد، زه و زاد، نسل اندر نسل، پشت اندر پشت
[علوم دامی] نسل . F1 Generation = اولین نسل فرزندی، یا اولین نسل نتاج از نسل والدین(P1) . F2 Generation = دومین نسل فرزندی، یا دومین نسل نتاج بعد از نسل والدین(P1) .
[سینما] نسل - تکثیر - نسخه برداری
[کامپیوتر] تولید نسل
[برق و الکترونیک] تولید
[ریاضیات] نسل، تولید، پیدایش، مولد، نقطه

دیکشنری

نسل
اسم
generation, race, descendant, descendent, filiation, slipنسل
production, manufacture, output, generation, efficiency, genesisتولید
birth, generation, procreation, bearing, getزایش
generationتولید نیرو
tribe, clan, caste, gens, phylum, generationقبیله
back, rear, backside, reverse, reverse, generationپشت

ترجمه آنلاین

نسل

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.